یک حقیقت، دو تجلى
از دغدغههاى رهبران هر انقلابى، عصر پس از بنیانگذار آن است. دشمنان هر انقلاب براى نابودى آن، معمولاً دوران گذار از معمار اصلى انقلاب را نشانه مىروند. رحلت امام خمینى(ره) بنیانگذار نظام جمهورى اسلامى در چهاردهم خرداد سال 68 در شرایطى بسیار حساس اتفاق افتاد. تحلیلهاى دشمنان بر این بود که پایان عمر امام خمینى، پایان کار انقلاب اسلامى را نیز رقم خواهد زد. آسوشیتدپرس بلافاصله پس از رحلت امام خمینى اعلام کرد: «با رفتن (امام) خمینى، انقلاب اسلامى به پایان رسید.»
اما تدبیر دوراندیشانه امام خمینى(ره) براى احیاى نظریه ولایت فقیه و تثبیت آن در قانون اساسى جمهورىاسلامى، بر فرضیات دشمنان خط بطلان کشید. ساعاتى پس از رحلت امام خمینى، علىرغم فقدان جانسوز این رهبر فرزانه، مجلس خبرگان در حرکتى مدبرانه و به هنگام، آیت الله خامنهاى را به عنوان رهبر جدید جمهورى اسلامى معرفى کرد. حضور میلیونى مردم ایران در مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینى(ره) و حمایت بى دریغ آنها از انتخاب مقام معظم رهبرى، با طرح شعارهایى مانند: «اطاعت از خامنهاى، اطاعت از امام است»، مهر تائیدى بر انتخاب بجا و شایسته مجلس خبرگان رهبرى بود.
در نظام جمهورى اسلامى، نقش رهبرى، کلیدى و بنیادین است. او فردى آگاه به دین، زمان شناس، قاطع و با تقوا است که سیاستهاى کلان نظام را براساس رهنمودهاى اسلام تعیین مىکند. به تعبیر حضرت آیت الله خامنهاى: «رهبرى یعنى آن نقطهاى که مشکلات لاینحل دولت به دست او حل مىشود. او حقیقت را براى مردم روشن و توطئههاى دشمن را بر ملا مىکند، به مردم امید مىدهد و از تمامیت انقلاب در مقابل توطئهگران دفاع مىکند.»
آیت الله خامنهاى در حوزههاى علمیه و دوران سخت مبارزه، به بالندگى رسید و به عنوان نویسندهاى متبحر و خطیبى توانا و مجاهدى نستوه از آن پایگاه برخاست و از آغاز نهضت اسلامى، یار و پیرو راستین امام خمینى بود و در رشتههاى مختلف علمى به ویژه اسلام شناسى، فقه و تاریخ اسلام صاحبنظر شد. چنانکه امام راحل درباره ایشان فرمود: «جنابعالى را یکى از بازوهاى تواناى جمهورى اسلامى مىدانم و شما را چون برادرى مىشناسم که آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن هستید و از مبانى فقهى مربوط به ولایت فقیه جداً جانبدارى مىکنید. در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى، از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مىدهید».
یک بررسى کوتاه از مدیریت مقام معظم رهبرى، نشان مىدهد که در طول بیست و چهار سال گذشته، سکاندار کشتى انقلاب اسلامى، علىرغم توفانهاى تند سیاسى در منطقه و جهان، انقلاب را به سلامت به ساحل نجات رهنمون کرده است. اکنون هوشیارى، توانمندى و درایت رهبر معظم انقلاب در استمرار راه امام خمینى و ارتقاى جایگاه جمهورى اسلامى ایران در جهان بر کسى پوشیده نیست و دشمنان نظام از این همه درایت و هوشمندى، انگشت حیرت به دهان گرفتهاند.
ارزیابى هنر مدیریتى رهبر معظم انقلاب در طول سالهاى گذشته که انقلاب اسلامى را به سلامت از دل توفانها عبور داد، اگر چه در دهها کتاب هم نمىگنجد اما در عین حال موضوع مهمى است که نمىتوان از کنار آن به سادگى گذشت. آنهایى که از نزدیک دستى بر تاریخ دارند، از یک بیمارى شایع به نام حجاب معاصرت در میان راویان و تحلیلگران تاریخ سخن مىگویند. چه بسیار تاریخدانان و تاریخنویسانى که درپرده و حجاب معاصرت، از ضبط و تحلیل مهمترین وقایع تاریخى همعصر خود غفلت ورزیدهاند اما رنجها و مشقتهاى طاقتفرسایى را براى ضبط و روایت برهههایى دور از یک دوره تاریخى متحمل شدهاند که از ارزش و اعتبار چندانى برخوردار نبوده است. این بیمارى، در عصر حاضر به تجربه در آمده و نه تنها گریبان اهل تاریخ، که اهل سیاست، فرهنگ، هنر، دانشگاهها، حوزههاى علمیه، عالمان دینى، رجال مذهبى و اصحاب رسانه را نیز در برگرفته است.
این روزها در حالى بیست و چهارمین سال انتخاب حضرت آیت الله خامنهاى را به عنوان رهبر و سکاندار نظام اسلامى فرا روى داریم که در کمتر برگه تقویم و یا رسانه و مطبوعهاى، از این انتخاب هوشمندانه و سرنوشتساز نام و یادى به میان مىآید.
شاید از آن روست که اهل شعر و ادب و غزل مىگویند هر چه ذوق هنرى است در توصیف و استعاره و کنایه و تشبیهى است که از هلال و بدر و محاق و مهتاب و گیسوى شب و کمان ابروست و کمتر سخن از خورشید و آفتابى به میان رفته که جهان در پرتو نور آن تجلى یافته است.
به جهت تقریب به ذهن و نه مشابهت، علماى فلسفه و عرفان، تعبیرى در توصیف واجب الوجود دارند که مىگویند «هو مستور لشده ظهوره و هو مخفى لشده وجوده» یعنى ظهور و وجود بارىتعالى آن قدر آشکار و محسوس است که از شدت ظهور، از دیدگان مخفى مانده است. به راستى چرا در این سالها که از ریز و درشت حوادث گفتهایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن راندهایم و فراز و نشیبهاى انقلاب را به روایت و تحلیل نشستهایم و بر عبور از این توفانها و تلاطمها بالیده و افتخار کردهایم، کمتر از تدبیر و هوشیارى و رهبرى داهیانه سکاندار نظام اسلامى در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آوردهایم، تهدیداتى که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبرى امام راحل و معمار این انقلاب الهى نیز به مشتى از خروار بسنده کردهایم.
خورشید در آینه خورشید
امام، بخشى از این بار مسؤولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیرى بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکى از بازوهاى پرتوان جمهورى اسلامى... برادرى آشنا به مسایل فقهى و متعهد به آن... از جمله افراد نادرى که چون خورشید روشنى مىبخشد.... متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام... عالم به دین و سیاست... کسى که آواى دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنینانداز است... سربازى فداکار در جبهه جنگ و معلمى در محراب، خطیبى توانا در جمعه و جماعات و راهنماى دلسوز در صحنه انقلاب... در حکم آیه شریفه اشداء على الکفار و رحماء بینهم... من آقاى خامنهاى را بزرگ کردم... ایشان سرمایه انقلاب هستند... ایشان از اجتهادى که لازمه ولایت فقیه مىباشد، برخوردارند... ایشان الحق شایسته رهبرىاند، با بودن آقاى خامنهاى شما خلاء رهبرى ندارید و... و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانى خود در میان مردمى که دست بیعت به سوى ایشان دراز کرده بودند، فرمود: ما با خدا پیمان بستهایم راه امام خمینى را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچیک از آرمانهایى که به وسیله امام ترسیم شده، چشمپوشى نخواهیم کرد.
آرمانهایى چون پیگیرى سیاست نه شرقى و نه غربى، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگى دنیاى اسلام، وفادارى به اصل ولایت فقیه، استقلال و خودکفایى کشور، حرکت به سمت استعدادهاى جوشان داخلى و ساختن جوانان و اصلى شمردن مسأله فلسطین.
عوامل مؤثر در سرعت عمل خبرگان
سرعت عمل مجلس خبرگان رهبرى در دوره اول در انتصاب حضرت آیت الله العظمى خامنهاى به مقام منیع ولایت و زعامت و رهبرى انقلاب اسلامى یک حادثه فوقالعاده مهم تاریخى بود. این اقدام که هر چه زمان از آن مىگذرد بر ارزشهاى آن افزوده مىگردد، حقیقتى را به اثبات رساند که امروز در محضر قضاوت تاریخ واقع گردیده و امروز که در آستانه بیست و سومین سال آن قرار گرفتهایم، نمىتوانیم آن را در ظرفیت این مختصر بگنجانیم.
در واقع سه عامل مهم منجر به سرعت عمل مجلس خبرگان در انتخاب رهبر در یک شرایط حساس براى اقدام به یک انتخاب صحیح شد که این سه عامل هرگز جدا از هم نبودهاند، بلکه مانند یک مثلث، سه ضلعى یکپارچهاى را تشکیل دادهاند که کاملاً مکمل یکدیگرند که به اختصار به هر یک از این عوامل دخیل ذیلاً اشاره مىگردد.
اولین اصل که در این موضوع دخالت داشت، وجود نفوذ معنوى امام راحل بود. همه رجال سیاسى، مذهبى و نخبگان جامعه اعم از علما و فضلا و اهل تقوا بلاشک تحت تأثیر عظمت و قدرت نفوذ معنوى او قرار داشتند، او بر دلها حاکم بود، او دستاورد سالها مبارزه بود، همه از دل و جان با او همپیمان شدند تا رهنمودها و فرامین او را عملیاتى کنند که فرموده بود: «من در میان شما باشم و یا نباشم به همه شما وصیت و سفارش مىکنم که نگذارید انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بیفتد.»
پیامهاى اینچنینى در روح اعضاى خبرگان رهبرى دمیده شده بود و به عزم و اراده و تحرک آنها قدرت بخشیده و سبب شده بود به تعهدات انقلابى، اسلامى، دینى خود به خوبى عمل کنند. از طرفى باید مردم را در غم و اندوه از دست دادن امام و مقتداىشان تسلاى خاطر مىدادند تا راه، هدف و مقصد او را فراموش نکنند، چرا که فرموده بود: «باید آماده و مهیا باشیم، روزهاى حساس و تعیینکنندهاى در پیش رو داریم و انقلاب اسلامى هنوز سالها و ماههاى تعیینکننده دیگر در پیش خواهد داشت که واجب است پیشکسوتان جهاد و شهادت در همه صحنهها حاضر و آماده باشند...» همین روح و اراده معنوى که بر مجلس خبرگان حاکم بود، برگرفته از معنویت و برکات وجودى امام راحل بود که در تصمیم خبرگان مردم در انتصاب بهترین جانشین مؤثر واقع گردید.
دومین اصل مؤثر در این تصمیم، اعضاى مجلس خبرگان بودند؛ کسانى که از متن جامعه و توسط مردم براى چنین امرى گزینش شده بودند تا از ادامه راه ترسیمشده امام، تخطى صورت نپذیرد. اعضاى مجلس خبرگان با خداى خویش و ملت و امام امت پیمان بسته بودند کسى را جایگزین امام خمینى(ره) کنند که همانند او باشد و در عمل از سلامت نفس، صلابت، شجاعت، رحمت، رأفت، درایت، سیاست، دقت و بصیرت خمینىگونه برخوردار باشد.
مجلس خبرگان که در یک دوره شش ساله در دوران امام راحل آزمونها و خطاها را تجربه کرده بود، رهنمودهاى هشداردهنده سال 62 را آویزه گوش خود کرده بودند، پس باید کسى انتخاب مىشد که «بازوى توانمند جمهورى اسلامى»، «آشنا به مسائل فقهى و متعهد به آن» و «حامى مبانى فقهى مربوط به ولایت مطلقه فقیه» باشد. یعنى کسى را که امام دربارهاش فرموده بود: «در بین دوستان و متعهدان به اسلام و مبانى اسلامى از جمله افراد نادرى هستید که چون خورشید روشنى مىدهید.» لذا خبرگان به مباحث جلسه صبح خبرگان که بحث شورایى بودن رهبرى مطرح شده بود، تمایل نشان نداد، اما همین که سخن از فرد پیش آمد، یکى از نمایندگان از رئیس و نایب رئیس سؤال کرد که «چرا نظر امام را نقل نمىکنید؟» با این جمله، چشمها به نایب رئیس مجلس (هاشمى رفسنجانى) دوخته مىشود و همه از او مىخواهند که نظر امام راحل را بیان کند. او از راز سر به مهرى پرده برداشت و چنین گفت: «در چند مورد حضرت امام در جلسات خصوصى «آقاى خامنهاى» را به عنوان رهبر آینده کشور معرفى نمودند.» با ذکر این جمله صلوات مجتهدان عالىرتبه، صحن مجلس خبرگان را به لرزه در مىآورد و آیت الله العظمى خامنهاى به پشت تریبون مىروند و از نمایندگان مىخواهند که شخص دیگرى را به رهبرى برگزینند. ولى نمایندگان با صلوات پىدرپى رهبرى ایشان را مورد تأیید قرار مىدهند.
سومین ضلع این مثلث یکپارچه، شخص حضرت آیت الله العظمى خامنهاى بود که از ویژگىها و خصوصیات ممتازى برخوردار بود، به دلیل اینکه، معظمله سالها درسآموخته امام و در سالهاى مبارزه بسیار خوشنام بود و پس از پیروزى انقلاب نیز حکم مسؤولیتهاى متعددى چون؛ نماینده امام در شوراى انقلاب، نماینده امام در ارتش و سپس شوراى عالى دفاع، امام جمعه تهران، نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، نماینده مردم در مجلس خبرگان رهبرى، رئیس شوراى انقلاب فرهنگى و هشت سال ریاست جمهورى را عهدهدار بود و طبق قانون اساسى پس از امام، دومین شخصیت انقلاب و نظام شناخته مىشد. بالاتر از آن، شخصیت او داراى ابعاد فرهنگى، علمى، فقهى، سیاسى، هنرى، عبادى، اقتصادى، اجتماعى، اعتقادى، قرآنى و معنوى بود و البته شخصیت معنوى ایشان بر موارد دیگر غلبه داشت.
چالشهاى پس از رهبرى
جابهجایىها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیدهاى در نظامهاى سیاسى رایج همراه بوده است، اما با ژرفنگرىهاى امام امت(ره) و درایت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونى مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامى با کمترین هزینه انجام شد.
مدیریت بحران
حضرت آیت الله خامنهاى در حالى توسط خبرگان این ملت براى رهبرى نظام اسلامى برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود.
رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندانها سائیده و نشان مىدادند. تأسیسات زیربنایى کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلى خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزى کشور به پائینترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهاى اساسى و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدى شده بود.
تنظیم سیاستها و اولویتهاى بازسازى کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادى کشور از چالشهاى نفسگیرى بود که در اولین سال رهبرى ایشان اتفاق افتاد.
یکى از مهمترین ویژگىهاى مقام معظم رهبرى به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالى و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانى است. اداره یک جامعه در شرایط عادى، شاید کار دشوارى نباشد خصوصاً براى مدیران و رهبرانى که از تجربه لازم براى اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندى یک مدیر و یک سکاندار کشتى در شرایطى ظاهر شود که در لحظات بحرانى و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند.
جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکى از این عقبههاى سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر و هوشمندى رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهاى غربى به خلیج فارس و آغاز درگیرىها، گروههایى که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق مىدانستند، با مشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبههاى نظامى به نفع صدام در منطقه شدند اما با هوشیارى و تدبیر رهبرى که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیرى با دنیاى غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام (!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندى و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
ادامه دارد...
منبع:فارس نیوز